شیرین.....!

شیرین بهانه بود !

فرهاد تیشه می زد تا نشنود صدای

مردمانی را که در گوشش زمزمه می کردند

دوستت ندارد.....

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 19:35 | |

بن بست

وقتي بحثمون به بن بست رسيد فقط بغلم كن ...

همين كافيه...!

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 19:34 | |

هرشب ...دلم !

هرشب دلم گفت وگوها باتو دارد

دراین رویا چه آرزوها باتو دارد

با آنکه نیستی کنار شبهای غریبم ولی...

تو در دلی ودل رازها باتو دارد

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 19:32 | |

چشمان تووو

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست    
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا               
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!

بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را         
قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست

آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد             
آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست       
حال وقتی به لب پنجره می‌آیی نیست

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری            
گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:41 | |

دعا کن!!!

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق

قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق

شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمی آید عشق

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:31 | |

روزهای کودکی

می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:25 | |

محض رضای عشق!

تاریک کوچه‌های مرا آفتاب کن 
با داغ‌های تازه، دلم را مجاب کن 

ابری غریب در دل من رخنه کرده است 
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن 

ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز 
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن 

ای تیغ سرخ زخم، کجا می‌روی چنین 
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن 

ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهاده‌ایم 
لطفی اگر نمی‌کنی، اینک عتاب کن

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:22 | |

دلم پرواز میخواهد...

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:16 | |

دلم گرقته

به یک “نترس”

به یک “نوازش”

به یک “آغوش”

به یک “دوستت دارم”

خلاصه بگویم به “تو”

نیازمندم !

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:14 | |

آغوشت..!

آغُــوشَـتــ ، عـِـلـمــ را زیــر سُـــــوالـــ میـــ بـَـرב... !

آنـــقَـــבر آرامَـــم میــ کُــنَــב کِــهـ

ـ هـیــچـــ مُــسَــــــکِـنــیــــ

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:13 | |

تکرار...

این روزها"دوستت دارم" دیگر قلب کسی را به تپش وا نمی دارد

وگونه ی کسی را سرخ نمی کند!

مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از تکرار است.

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:9 | |

می خوام برم....!!!

      می خوام برم یه جایی که اثری از ریا نباشه

    اسم خدا بازیچه ی یه مشت بی خدانباشه

    می خوام برم یه جایی که گدا بینوا نباشه

    معیار انسانیت ثروت و طلا نباشه

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:8 | |

شبهایم!!!

شـــب هایم عجیب درد میکند . . . !
حتی دردهایم هم درد میکند . . . !
ایــن روزها از جـــنس دردم . . .
عـــلاجی نیست . ..
بــاکی نیست . . .
پر دردی هم عــالمی دارد . . .
” درد ” خودش درد ندارد . . .
این بـــی هــــمدم بودن است که درد دارد

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 17:6 | |

سخت ترین کار دنیا....

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 21:15 | |

قلبم

فقط من…

❤قـــ❤ـلــ❤ـبــ❤ـم ❤

با وجود تو منظم است و ارام

بروی سینه ات سر میگذارمو

طپش های قل❤بم را با ضربان قل❤بت منظم میکنم

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 1:40 | |

لعنت به خیابان هایی که

 فروختن مواد در آن آزاد است

 اما گرفتن دستی که دوستش داری ممنوع...

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 1:38 | |

یكی میپرسد اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سكوت مبهمت چیست

برایش صادقانه مینویسم :

برای آنكه باید باشد و نیست

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 1:37 | |

این شـــــــعرها را باید گذاشــت درکــــوزه

و آب شـان را خــــورد

وقتی هنـــوزعرضــــه ندارند

تــــو را عــاشــــق کننــــد !

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 1:33 | |

بیا باهم یکی باشیم

نه من بی توباشم ونه توتنها باشیی

بیاتا عاشق هم باشیم

تو با عشق من زندگی کن
و من با عشق تو نفس میکشم.

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 1:29 | |

بازار.!!!

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 1:11 | |

به سلامتی طناب دار!!

حکم اعدام بود...

اعدامی لحظه ای مکث کرد وبوسه ای بز طناب دار زد!

دادستان گفت:

صبر کن متهم این چه کاریه؟!!!

متهم خندیدو گفت:

بیچاره طناب نمیزاره زمین بیفتم،ولی آدما...!!!!

بدجور زمینم زدن!

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 15:58 | |

من ماندم و حلقه ی طنابی در مشت

با رفتن تو به زندگی کردم پشت

بگذار فردا برسد میشنوی

دیروز غروب عاشقی خود را کشت

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 15:57 | |

رفتنت !

هوایت چه قدر آلوده است....

 که هر وقت به سرم زد چشمانم را سوزاند....!

همه کارهایت رابخشیدم

جز

آن تردید آخر هنگام رفتنت را

که هنوز مرا به برگشتنت امیدوار نگه داشته

ما به هم نمی رسیم

اما بهترین غریبه ات میمانم که تورا همیشه

 دوست میدارد

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 15:56 | |

جدایی نادر از سیمین اسکار میگیرد.....!!!!

ولی جدایی تو ازمن......

        عمرم را

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 15:56 | |

به کسی که تنهات گذاشت بگو این تو بودی که باختی نه من !
من کسی رو از دَست دادم که دوستم نَداشت . . . !
اما تو کسی رو از دست دادی که عاشِقِت بود . . .

باید کرکره ها را بکِشَم !
موهایم را ببافم !
یک لباس شل و وارفته بپوشم !
چراغ ها را خاموش کنم !
درب را روی ِخودم ببندم ، کلیدش را قورت بدهم . . .
همانجا پشت تنهایی سنگر بگیرم !

[+] نوشته شده توسط رضا 09353871397 در 15:52 | |